اقتدار سردار سلیمانی هیمنه پوشالی آمریکا در جهان را از بین برد
تاریخ انتشار: ۹ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۲۲۷۶۰
به گزارش خبرنگار مهر، آیت الله سید کاظم نور مفیدی در خطبه های عبادی سیاسی نماز جمعه گرگان با اشاره به در پیش بودن ۱۳ دی و سالروز شهادت سردار سلیمانی، اظهار کرد: شهادت حاج قاسم سلیمانی خلاهای زیادی به کشور زد.
امام جمعه گرگان افزود: این شهید والا مقام، مالک اشتر زمان و انقلاب بود و برای مانایی نظام و گسترش انقلاب اسلامی در بین کشورهای مقاومت تلاش های زیادی انجام داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: سردار سلیمانی مرد میدان واقعی در دنیا بود، هیمنه پوشالی آمریکا در منطقه و سراسر دنیا را شکست و نشان داد که دوران طاغوت های ستمگر در منطقه به پایان رسیده است.
نورمفیدی گفت: سردار سلیمانی بهترین الگو برای مدیران جمهوری اسلامی ایران است که باید همه مسئولان به وی اقتدا کنند.
نماینده ولی فقیه در گلستان همچنین با اشاره به حادثه نهم دی ماه ۱۳۸۸، افزود: این روز باید مانند یک راهنما در جلوی چشم مردم ما قرار بگیرد.
وی با فتنه سال ۸۸، اضافه کرد: افرادی از داخل و برون به دنبال اقداماتی علیه نظام و ملت و به دنبال پیاده سازی خواب های شوم خود بودند و خطر بزرگی کشور را تهدید کرد.
نورمفیدی با بیان اینکه حضور همگانی مردم نشان داد که خیال واهی دشمن برای ملت گذشته است، گفت: مردم آگاه ایران در دام دشمنان نخواهد افتاد.
امام جمعه گرگان عنوان کرد: دشمنان تصور می کردند که با بزرگ نمایی مشکلات اقتصادی کشور می تواند به مملکت آسیب بزنند.
وی گفت: همه مسئولان و در راس آن رهبر معظم انقلاب به دنبال حل مشکلات مردم هستند و در این مسیر تلاش می کنند.
نورمفیدی بیان کرد: حضور مردم در روزهای و هفته های گذشته و در مراسم تشییع شهدای امنیت بیانگر آن است که ملت همیشه پرشور و با بصیرت در صحنه هستند.
کد خبر 5668546منبع: مهر
کلیدواژه: گرگان نماینده ولی فقیه در گلستان آیت الله نورمفیدی امام جمعه گرگان بوشهر شهید گمنام 9 دی کرمانشاه قاسم سلیمانی شهید تبریز اردبیل تشییع شهدا ایام فاطمیه شهدای گمنام عزاداری شهادت حضرت فاطمه الزهرا س عکس استانها گرگان سردار سلیمانی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۲۲۷۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ماجرای علاقه زیاد سردار سلیمانی به نوه اش، عسل /زینب گفت ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید میکنه!
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بنابر آنچه که فارس روایت کرده است، علاقه حاج قاسم به نوهها باعث شده بود که کسی جرئت نداشته باشد در خانه حاجی چیزی به آنها بگوید. گاهی که بچهها حسابی شلوغ میکردند و زینب دعوایشان میکرد، میگفتند: «میریم به بابا حاجی میگیما!» زینب هاج و واج به بقیه نگاه میکرد و میگفت: «ببین یه ذره بچه داره من رو تهدید میکنه.» یک بار که در حسینیه امام خمینی(ره) بیت رهبری مراسم روضه بود، آنها هم خانوادگی دعوت شدند. بچهها کوچک بودند. ۵ـ۴ سالشان بیشتر نبود.
هر قدر عروس حاجی اصرار کرد که «بذارین من نیام. میترسم این بچهها خراب کاری کنن زشت بشه!» حاجی قبول نکرد. میگفت: «چه خراب کاریای؟ خب بچه برای همین کارهاست دیگه. باید بذاری بچه بازیش رو بکنه.» با اصرارهای حاجی، همگی با هم رفتند. روضه که تمام شد و شام آوردند، شیطنت بچهها گل کرد. قورمه سبزی را با دست برداشته بودند و راه میرفتند و همه جا میریختند. دیگر کسی حریف آنها نمیشد.
زینب به خانمی که انتظامات آنجا بود، گفت: «لطفاً بچهها رو دعوا کنین بگین بشینن.» خانم به مانیتور که تصویر حاج قاسم را کنار حضرت آقا نشان میداد، نگاهی انداخت و گفت: «آخه زینب خانوم! من جرئت نمیکنم دعواشون کنم.» زینب گفت: «خب خودم دارم میگم بهتون دعواشون کن، بلکه آروم بگیرن.» با اصرارهای زینب خانم، انتظامات به سمت عسل که نوه محبوب حاجی بود، رفت و گفت: «اگه اذیت کنی، دعوات میکنمها!» عسل این را که شنید، یکی از ابروهایش را که بین خانواده معروف بود به ابروی سلیمانی، بالا داد و گفت: «اون آقایی که توی تلویزیون داره نشون میده، بابا حاجی منه. میگم دعوات کنهها!»زینب خشکش زد. با تعجب به زن داداشش نگاه کرد. هر دو از این حرف عسل هم خندهشان گرفته بود و هم متعجب شده بودند.
خانم که سعی میکرد جلوی خندهاش را بگیرد گفت: «تو رو خدا من رو با حاج قاسم در نندازین.»
۲۷۲۱۹
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901128